mehrangiz_kar_cu1.jpg
سرانجام اتفاق افتاد. راهيان دهلي، آن سه زن که عازم بودند تا در کارگاه هاي آموزشي دهلي روزنامه نگاري بياموزند، بازداشت شدند و پس از بازجويي، به آنها گفته شد که به اتهام "اقدام عليه امنيت ملي" محاکمه خواهند شد. براي بسيار کسان که مي دانند روزنگاري به صورت علمي با هدف هاي دموکراتيک در ايران جرم است، موضوع شگفت انگيزي نبود. حتي قابل پيش بيني هم بود.
الگوهاي روزنامه نويسي امنيتي در ايران مشخص است. تحريريه چند روزنامه امنيتي که اخبار محرمانه بازجويي از منتقدان و فعالان به جاي خبر به آنها گزارش مي شود، نمونه اي از الگوي قابل قبول است. اغلب الگوهاي ديگر، نفس هاي آخر را مي کشند. طبيعي است که نظم امنيتي کنوني آموزش روزنامه نگاري نوين را، آن هم براي زنان، تحمل نمي کند.
منصوره شجاعي، طلعت تقي نيا و فرناز سيفي متهم به "اقدام عليه امنيت ملي" از طريق عزيمت به دهلي براي آموزش روزنامه نگاري توسط کارشناسان بين المللي شده اند. اين عمل مجرمانه تاکنون از سوي قانون گذار تعريف نشده است. از طرف ديگر آنها متهم به حضور موثر در کمپين مبارزاتي زنان براي جمع آوري يک ميليون امضا هستند. اين نيز اتهام موهومي است که در قانون به تعريف آن نپرداخته اند. اما از همه مهم تر جرم سوم است که اتفاقاً قوانين به شکل هاي مختلف آن را تعريف و بلکه تفهيم کرده اند: "زن بودن".
در برابر جرايم خطرناکي که اين سه مرتکب شده اند، جرايمي مانند دزدي از بودجه دولت، قاچاق کالا به نفع گروه هاي مرتبط با کانون هاي قدرت سياسي، ايجاد اسکله هاي غير قانوني براي ورود و صدور کالاها بدون مراعات قوانين کشور، استفاده از ادبيات تحريک آميز در روابط جهاني در مسير انهدام ايران، چيزي نيست. از نگاه امنيتي حاکم بر ايران، اينک طلعت و منصوره و فرناز از همه آن مجرمان خطرناکترند. چون دارند پيکره حق خواهي زنان را تناور مي کنند. مرد سالاري لانه کرده در نظام سياسي، قضايي و امنيتي کشور نمي تواند آنها را ناديده بگيرد. اين سه، بخشي از موتور يک کمپين مبارزاتي زنانه شده اند تا شايد با آگاه کردن زنان از وضع و حال اسفناک قانوني شان، يک ميليون امضا جمع کنند. تازه مي خواسته اند در کارگاه هاي آموزشي روزنامه نويسي هم درس روزنامه نويسي بگيرند. زهي خيال باطل. همه اين تلاش ها و جان کندن ها در فرهنگ سياسي امروز ايران يک جرم را تداعي مي کند و آن هم جاسوسي و ارتباط با بيگانگان است. از اين نگاه داير کنندگان کارگاه هاي آموزشي "اجانب" هستند و شرکت کنندگان در کارگاه هاي آمزوشي جاسوس و سرسپرده!
به نظر مي رسد دارند وظيفه و امنيتي را که عمدتاً عبارت است از "پيشگيري از وقوع جرم و جنايت" وارونه انجام مي دهند. ابتدا در محافل خودشان تصميم مي گيرند کدام رفتار مجرمانه است (بي خيال قوانين)، سپس تصميم مي گيرند آن رفتار مجرمانه را که خود کشف کرده اند کنترل کنند. با اين شکل از سياستگذاري، هر سه زن که بازداشت شده و سپس به قيد کفيل به طور موقت آزاد شده اند، مانند تمام زنان ايراني که در فضاي محدود خانه جا نمي گيرند و وارد عرصه وسيع فعاليت هاي اجتماعي و فرهنگي مي شوند، مجرمين بالفطره هستند.
جلوي خطر را از هر کجا بگيرند منفعت است. اين ضرب المثل کاسبکارانه زيربناي عملکرد کاسبکاران سياسي شده است. آنها از فرودگاه مهرآباد جلو ضرر را مي گيرند.
همه ما آن سه زن را مي شناسيم. خانه سه زن پر شور، خستگي ناپذير و بي بضاعت را کاويده اند. همگي البته کامپيوتر داشته اند و دست نوشته. همه مي دانيم از ميان دست نوشته هاي آنها چه چيزهايي را جستجو مي کنند. همه مي دانيم در "هارد" کامپيوتر شان دنبال چه چيزهايي مي گردند: هر آنچه که به درد چسباندن اتهام رابطه با بيگانگان بخورد. دفعه اول شان که نيست. اين سه زن نشان شده از مال دنيا فقط و فقط يک "قلب بزرگ" دارند. همين يکي کافي است تا سرکوبگران را بترساند. مي شود از آنها زير فشار، اقارير اخذ کرد. مي شود به آنها نسبت جاسوسي و فريب خوردگي از بيگانگان داد. اما نمي شود به انبوه کساني که آنها را مي شناسند گفت که اين سه زن به خطا رفته اند. زندگي مظلومانه اين سه زن جايي براي تهمت هاي از سکه افتاده و مستعمل باقي نمي گذارد. اين سه زن را همه مي شناسند. بيش از همه وزارت اطلاعات، نهادهاي امنيتي سپاه، قوه قضاييه و نيروهاي انتظامي از مظلوميت آنها خبر دارند. با اين حال مثل هميشه خواهند گفت: دست نشانده بيگانه بوده اند. منافع ملي را به خطر انداخته اند و يا چون داشتند فريب مي خوردند، زود به دادشان رسيده اند! از سر خير خواهي!
آنان که با اقتدارگرايان سرو کارشان افتاده است مي دانند هر آن کس براي اين کشور دل بسوزاند، بر کرسي اقدام عليه امنيت ملي مي نشيند. جرم زنان فعال و پرکار ايراني نه ارتباط با بيگانگان و اقدام عليه امنيت ملي، که اقدام با هدف تضعيف مرد سالاري در سطوح مديريتي و قانونگذاري کشور است. اين را مي گويند اقدام براي تقويت امنيت ملي. اين را مي گويند اقدام براي رشد نيمه اي از جمعيت کشور که تا آگاه و نيرومند نشود، امنيت ملي همواره در خطر است و شعاري است تو خالي.
در محافل بين الملل،ي حيثت ملي ايران به لحاظ آن دسته از قوانين که زن را تحقير مي کنند مخدوش شده است. حيثيت ملي ايران را وجود قانون سنگسار و سن ورود به مسووليت جرايي که براي زنان 9 ساله است مخدوش مي کند. حيثيت ملي ايران را زناني از تبار طلعت و منصوره و فرناز مي خواهند حفظ کنند و به جبران آن خطاها که قانون گذار مرتکب شده است، مي خواهند دست به کاري بزنند متناسب با منافع ملي ايران. جرم اين زنان فعال يا آنها که هنوز بازداشت نشده اند اين است:
اقدام و عمل به شکستن ديوار خانه!
اقدام و عمل به شکستن ديوار سکوت!
اقدام و عمل براي تقويت امنيت ملي!
اين ها جرايم کمي نيست. جرايم خاص زنانه است. سالهاست از زنان قرباني گرفته اند. جرم همه شان اين بوده و هست که از مطبخ زده اند بيرون. قلم به دست گرفته اند. با صداي بلند حرف زده اند. در يک کلام: پا از گليم خود فراتر نهاده اند. آنها به مرد سالاران حکومتي باج نمي دهند. مديريت يکدست مردانه را پاسخگو مي خواهند و زود خواهد بود آن روز که از آنها بپرسند: "لطفا بگوييد براي حفظ امنيت ملي اين کشور چه کرده ايد؟ مرد باشيد و بگوييد."
ديرزماني است که زنان کشور فهميده اند براي شکاف انداختن در مديريت مردانه و شکاف انداختن در ذهنيت بسته و سنتي بايد از موانعي به بزرگي بند 209 عبور کنند. راه ديگري باقي نگذاشته اند. زندان را تبديل به پلي کرده اند که نمي شود بدون عبور از آن به جنبش بين المللي زنان پيوست.
اين سه زن بايد به سرعت تبرئه بشوند. در غير اين صورت راهي نيست جز ايجاد حلقه هاي حمايتي داخلي و بين المللي.



سال گذشته شاهد دستاوردها و شکست های کوچک و بزرگی در زمینه حقوق و موقعیت زنان درسراسر جهان بودیم.
«اِلن جانسون- سیرلیف» لیبریایی زمانی تاریخ ساز شد که بعنوان اولین زن رئیس دولت در آفریقا انتخاب شد. جانسون- سیرلیف می گوید او یک تکنوکرات است که بر حسب اتفاق زن شده و توجه ویژه ای به زنان، کودکان و نیازهای اجتماعی دارد. بر طبق گفته او، تاکنون بزرگترین موفقیت دولتش این است که بازار بورس کشور را سامان داده است.

«میشل باکلتِ » سوسیال دموکرات هم فرصت اول بودن در شیلی را زمانی به دست آورد که بعنوان رئیس جمهور کشور انتخاب شد.

وقتی «سگالن رویال» برای نامزدی ریاست جمهوری از فهرست نامزدهای حزبش معرفی شد فرانسه یک گام به اینکه زنی زمام امور را در دست گیرد نزدیکتر شد.

چندین زن دیگر هم روسای دولتهایشان شدند. در جامائیکا و کره جنوبی «پوریتا سیپسون میلر» و «هان می یونگ سون» به ترتیب اولین نخست وزیران زن این دو کشور شدند.

در سوایزلند سرزمینی که به غیر از رقص سالانه سازهای بادی فرهنگ، مشهور دیگری ندارد «کنستانس سیملان» معاون انتصابی نخست وزیر شد . این مقام پیش از این فقط در اختیار مردان بود. سال گذشته نظام سوایزلند با تعهد به حقوق برابر زنان اصلاح شد. «مانزینی» پایتخت تجاری کشور صحنه اعتراضات بر ضد خشونت هدایت شده زنان علیه مردان بود. اما چنین مواردی نادر است و تحلیل گران اجتماعی می گویند مردان سویزی بیش از آنکه نگران خشونتهای اتفاقی زنان علیه مردان باشند نگران تحول نقش زنان در جامعه اند.

برای نخستین بار در کویت و امارات عربی متحده به زنان اجازه داده شد رأی دهند و نامزد انتخابات شوند. در امارات عربی یک زن موفق شد جایگاهی را در فهرست نامزدهای انتخاباتی بدست آورد. هیچ زن کویتی برای این منصب در انتخاباتی که در ژوئن برگزار شده بود برگزیده نشد. ولی رأی دادن هنوز برای زنان مهم بود. نامزدهای نمایندگی – خواه زن خواه مرد- هیچ اختیاری نداشتند تا مسایل زنان را در رقابتشان نشان دهند. انتخابات برای نامزدهای زن بی تجربه که اغلب با رقبای مرد کارکشته روبرو شدند بعنوان نوعی تجربه آموزی کارآمد بود.

در سال گذشته در سراسر جهان برخی موفقیتهای حقوقی و قضایی برای زنان بدست آمد. دادگاه عالی نپال حکمی را علیه قانونی که به مردان اجازه می داد همسران نازایشان را طلاق دهند تصویب کرد. در دادگاه مشابه دیگری، نظامی که در آن والدین فقیر دخترانشان را بعنوان کارگران قراردادی به خانواده های دیگر می فروختند ممنوع شد. هندوستان، ایالت جرجیای آمریکا و زیمباوه قوانینی را علیه خشونت خانگی وضع کردند. مجلس کنیا قانون پیشرفته ای را علیه جرایم جنسی تصویب کرد در همان حال مجلس توگو هم قانون جامعی را علیه آزار جنسی وضع کرد.
قانون حدود در پاکستان که مبتنی بر قانون شریعت است در سال 2006 تحت بررسی قرار گرفت. پاکستان دو نظام قانونی موازی دارد. یکی بر اساس شریعت و دیگری بر اساس قوانین حکمرانان استعمارگر سابق یعنی انگلستان. رئیس جمهور پرویز مشرف ایجاد اصلاحاتی را برای قوانین حکومتی تجاوز بررسی می کند تا نفوذ قانون حدود را بردارد. این قانون می گوید زن علاوه بر موارد دیگری که برای اقامه دعوی تجاوز ارائه می کند یا باید چهار شاهد را بیاورد که داستان او را تایید کنند یا خطر پیگرد قانونی را بخاطر زنای محصنه بپذیرد. در سیستم قانونی دیگر پاکستان شرایط اثبات تجاوز آنچنان سخت نیست. صرفاً به خاطر نفوذ نیروهای محافظه کار رقیب، اصلاحات پیشنهاد شده جامه عمل نپوشید و تجاوز بصورت جرم قابل مجازات در قانون حدود باقی ماند. با اینحال رئیس جمهور پرویز مشرف بدون ضمانت چندین زن را که در زندانهای پاکستان تحت اتهامات قوانین حدود بودند آزاد کرد.

دستاوردهای مهم دیگر، در حوزه حقوق تولید مثل و جنسی زنان بود. دادگاه عالی کلمبیا دستور داد سقط جنین در مواقعی که بارداری زندگی یا سلامت زن را تهدید کند، امکان تکوین جنین در خارج ازرحم وجود نداشته باشد و یا در مورد تجاوز، مجاز باشد. در مقابل قانونگذاران نیکاراگوئه همه انواع سقط جنین را بدون اهمیت به اینکه چه شرایطی برای ادامه حاملگی وجود دارد ممنوع کردند.

در ایالات متحده تلاشهای حقوقی برای تخریب تصمیم تاریخی که به زنان اجازه می داد ختم حاملگی را انتخاب کنند صورت گرفت. قانونگذاران ایالت داکوتای جنوبی به ممنوعیت همه انواع سقط جنین جز در موردی که برای نجات زندگی زن باردار انجام می شود رای دادند با اینحال رای دهندگان ایالت با این موضوع موافقت نکردند و علیه ممنوعیت انواع سقط جنین رای دادند.

در حوزه سلامت زنان، سازمان سلامت جهانی اعلام کرد سلامت زنان یک الویت است. وزرای سلامت آفریقا هم متعهد شدند که سلامت زنان را یک نگرانی عمده تلقی کنند اگرچه تحقق عقایدشان در گرو به کاربردن سیاستهایی خواهد بود که سلامت زنان را ارتقا دهد. بعد از بررسی اسناد مرتبط به زخمهای زایمان «عبدالله وادا» رئیس جمهور سنگال متعهد شد که دولتش معالجه رایگان بیماران را فراهم کند. نقص عضو جنسی زنان در کنار ازدواجهای زودهنگام علل اصلی زخم زایمان در زنان است. علاوه بر این رئیس جمهور گفت نظامی را طراحی خواهد کرد که ازدواجهای زودهنگام و تحمیلی را ممنوع می کند.

درگیریها و نزاعهای سراسر جهان تخلف از حقوق زنان را تشدید کرده است. درعراق ارتقاء حقوق زنان شکستهایی را متحمل شده است. مطالعه ای نشان داد که زنان در حکومت صدام حسین نسبت به حکومت کنونی حقوق بهتری داشتند. زنان می گویند حقوق بیشتری در زمان صدام داشتد تا دوران کنونی. این حقوق هم در آموزش، هم در کار و هم در حقوق ازدواج و طلاق به چشم می خورد. نظام جدید حقوق مذکور را تقلیل داده است.

در«دارفو» خشونتهای جنسی و دیگر انواع آن علیه زنان تشدید شده است. سال 2006 شاهد افزایش و استمرار تخطی از حقوق زنان بعنوان پیامدی از جنگ دارفو بودیم.

سازمان ملل برای استقرار آژانس جداگانه زنان جهت رسیدگی به برابری جنسیتی و حقوق زنان منسجم تر حرکت کرد. «استفان لوئیس» نماینده معتبر و اختصاصی سازمان ملل در زمینه ایدز/ اچ آی وی عقیده قابل ملاحظه ای را مطرح کرد. او در پی یک آژانس قدرتمندتر، جداگانه ومنابع مالی کافی برای زنان از طریق ادغام و گسترش آژانسهای (DAW) و (UNIFEM) و ابعاد آژانسهای دیگر سازمان ملل که با حقوق زنان سر و کار دارند می باشد.

در سال 2006 هم چنین زنان یک طرفدار ارزشمند افغانی حقوق زنان را از دست دادند. صفیه عم جان هنگامی که خانه را برای رفتن به محل کارش ترک می کرد ترور شد. پیش از آن او گفته بود که ممکن است هدف حمله طرفداران طالبان که مخالف دخالت زنان در سیاست و آموزش بودند قرار گیرد.

نویسنده : Kathambi Kinoti


«مردم شعرم را نبايد به سرعت بخوانند. آنان بايد آنرا بچشند و بکوشند تا احساسش کنند».

فروغ فرخزاد

فروغ جاودانه زن تاریخ شعر ایران ؛ اگرچه سرودن شعر در ساختار سنتی دوران خود را بسیار سخت می یافت؛ اما با ساختار شکنی خود دست به سرودن اشعار ماندگاری زد که خود تحولی عجیب در سیطره سراسر مرد سالارانه آن زمان به شمار می رود. او با صمیمیتی ناب از عواطف و احساسات راستینش سخن می گفت و بی پروا به بیان مسائل بسیاری پرداخت که در زمان خود به گفته ی غیرتمندان آن دوران گناه محسوب می شد. درک و بررسی عمق کلام فروغ در آن دوران به سبب موضع گیری های اغلب یک جانبه و انتقادات کاملا یک طرفه چندان میسر نشد به گونه ای که حتی برخی او را فاحشه خوانند.

«من دنبال چيزی در درون خودم و در دنيای اطراف خودم هستم - در يک دوره مشخص که از لحاظ زندگی اجتماعی و فکری و آهنگ اين زندگی ، خصوصيات خودش را دارد. راز کار اين است که اين خصوصيات را درک کنيم و بخواهيم اين خصوصيات را وارد شعر کنيم. برای من کلمات خيلی مهم هستند. هر کلمه ای روحيه خاص خودش را دارد، همينطور اشياء. من به سابقهء شعری کلمات و اشياء بی توجه ام. به من چه که تا بحال هيچ شاعر فارسی زبانی مثلا کلمه «انفجار» را در شعرش نياورده است. من از صبح تا شب به هر طرف که نگاه ميکنم می بينم چيزی دارد منفجر می شود. من وقتی شعر بگويم ديگر به خودم که نمی توانم خيانت کنم».
(فروغ فرخزاد)

دی ماه ماهی است که فروغ فرخزاد شاعر پرآوازه ی ایرانی در آن چشم به جهان گشوده است. به جرات باید گفت که سیمای او که با پشت سرگذاشتن سنت کهن شعری و دستمایه ای از تجربه های بزرگان شعر زمان خود نیما اخوان و شاملو آغاز گردبد در حجابی از تعصب دوستداران و امروزه البته کمتر هجویات بیمارگونه مخالفان ناشناخته باقی مانده است.او به عنوان یک شاعر زن نگاه های زنانه اش را به دنیای اطراف خود وارد شعرهایش کرد که در مقایسه با شاعران قبلی زن بی سابقه بوده است و آرزویش این بود که بتواند بخشی از شعرهای خود را به زنان و مسائل آنان اختصاص دهد.اولین شعر او با عنوان گناه غوغا و آشوب زیادی در جامعه به راه انداخت و انتقادهایی تعصب گونه به همراه داشت.

گنه کردم گناهی پر ز لذت/ در آغوشی که گرم و آتشین بود

فروغ از پيشتازان تجدد در ايران است، به اين اعتبار كه؛ اگر چه نيما در شعر فارسي صاحب اين مقام است، ولي شعر فروغ با حضور زن دنياي معاصر در آن، با تمامي وجود و فرديت اين زماني خويش، تازگي دارد. به اين اعتبار كه؛ براي اولين بار زن به عنوان زن به شعر راه يافته است.. از اين روست كه مي توان از او نيز، در شمار پيشگامان عرصه تجدد در ايران نام برد.

خواهرش پوران فرخزاد در بخشی از گفت و گوی خود با ناصر صفاریان در کتاب آیه های آه ، درباره چاپ اولین شعر فروغ و واکنش پدرشان این چنین می گوید: (( اولین اثر فروغ که انعکاس پیدا کرد همان شعر گناه بود. بدون اینکه به کسی بگوید خودش رفته بود دفتر مجله روشنفکر و شعر را داده بود به فریدون مشیری که مسوول صفحه ی شعر بود. این ماجرا را مشیری برایم تعریف کرد. می گفت : (( یک روز دختر جوانی که انگشتش هم جوهری بود آمد به دفتر مجله و شعرش را داد تا چاپ کنم. . وقتی شعرش را خواندم از گستاخی اش حیرت کردم و تصمیم گرفتم چاپش کنم )). در واقع فریدون مشیری اولین قدم را برایش برداشت. شعر گناه که چاپ شد مثل یک بمب در تهران ترکید و سروصدای زیادی بلند شد که ببینید چه شعری گفته و چه حرف هایی زده. در صورتی که به نظر من زیباترین شعر دنیاست. پدرم در خانواده غوغا به پا کرد. پدرم که مردی فرهنگ دان زبان دان و کتاب خوان بود جلویش ایستاد و او را مایه ی بی آبرویی دانست. البته بعدها پدرم اعتراف کرد که اشتباه می کرده و نبوغ او را درک نمی کرده.

هم چنین در بخش دیگری از آن گفت و گو پوران فرخزاد درباره ی واکنش طیف متعصب جامعه در ارتباط با چاپ شعر "گناه" این جنین می گوید: آن موقع درک ابن مسائل برای مردم ایران مشکل بود. زن ها اصلا جرات حرف زدن نداشتند و فضا خیلی بسته و تنگ نظرانه بود. به همین دلیل با وجودی که شعر "گناه" شعر محکم و استواری نیست به علت گستاخی و صراحت گوینده اش به خاطر بیان یک حس شخصی سروصدای زیادی به پاکرد. فکر می کنم از همان لحظه ای که این مجله به بساط روزنامه فروشی ها آمد شهرت فروغ شروع شد.

او در ادامه اضافه می کند: برخورد آدم های متعصب با شعر فروغ بیشتر به این خاطر بود که می دیدند با یک شاعر زن رو به رو هستند. حتی تومار بلندی از قم فرستادند و برخی فروغ را تکفیر کردند. میدانید دلیل این کارها چه بود؟دلیلش این بود که فروغ شاید به اندازه ی دویست سال از جامعه جلوتر بود و سریع تر از جامعه حرکت می کرد. این گونه افراد همیشه چوب می خوردند همیشه سنگ می خوردند و مدت ها طول می کشد تا شناخته شوند. گناهش فقط همین بود. خیلی زیر فشار بود و تلخی بسیار چشید.

هم چنین در نقل قولی از داریوش مهر جویی نیز می خوانیم که : در زمان فروغ هنوز کوران فمینیسم به وجود نیامده بود و این طور مسائل آن قدرها متداول نبود. فروغ یک دختر جوان خیلی مستقل و متکی به خود بود که همه اش به دنبال کشف جهان و کشف زندگی بود و مدام به این طرف و آن طرف می رفت. نمی خواست نقش یک زن خیلی گوشه گیر و شرمگین و خجالتی را بازی کند. دلش می خواست برود بیاید با این حرف بزند با آن حرف بزند ولی طوری نبود که بخواهد ادعا کند یک "زن امروزی" است و "متجدد" است و "هم تراز مرد" است و اینها. فکر می کنم از این شکل اندازه گیری که ترازو دست بگیری تا ببینی ارزش مرد بیشتر است یا زن و از این گونه مسائل گذشته بود و خیلی دربند این چیزها نبود. از دیگر ویژگی هایی که در شخصیتش وجود داشت این بود که خیلی دلش می خواست برود جنوب شهر و از آدم های فقیر خیلی خوشش می آمد. دلش می خواست با آدم های عادی نشست و برخاست کند با کارگرها حرف بزند با نانواها حرف بزند با قصاب ها حرف بزند و......فروغ خیلی معمولی و خاکی بود.فروغ یک دختر "رولته" و انقلابی بود یک عصیانگر واقعی همواره می خواست حدوحدودها و قواعد و قوانین دست و پاگیری را که نمی گذاشت آدم تکان بخورد بشکند و کنار بزند..یک شاعر واقعی بود که شاعرانه هم زندگی می کرد.


تقدس زدایی و دنیای زنانه در آثار فروغ

فروغ محبوب همگان نبود، زبان گزنده اي داشت كه همه را از خود مي رماند، رك گو و بي شيله پيله بود. چاپلوس و پنهانكار نبود. بر خلاف سنت فرهنگي ما كه نويسنده بايد در دسترس نباشد، او شاعري در دسترس بود و از اين طريق از شخصيت نويسنده تقدس زدايي كرد. فروغ از نوادر روشنفكران ايراني است كه در حوزه عمل اجتماعي خود توانست گامي جلوتر بردارد و از محتواي سنتي فكر و عمل روشنفكر ايراني فاصله بگيرد. رفتارهاي اجتماعي فروغ ارزش هايي مدرن دارند. جهان شعر فروغ گرفتار روزمرگي نيست. در كانون اشعار او مسائل فردي و هستي شناختي و روزمره به هم گره مي خورند تا او -هنرمند- بتواند براي هستي پررنجش خود معنايي بيابد. از اين طريق است كه او به هستي در جهان امروز معنا مي بخشد.
يكي از بارزترين ويژگي هاي فروغ آن است كه به هيچ كس و هيچ چيز باج نمي دهد. از كسي هم باج نمي طلبد. او نه مريد كسي است و نه مي خواهد مراد كسي باشد. پس هيچ مسلك و مشربي هم چهره خويش و شعر خود را پنهان نمي كند. در مواجهه با اخلاق حاكم بر جامعه، و همچنين در برخورد با خوانندگان آثارش سخت بي پرده است. براي بيان آنچه در ذهن دارد، جهان فرم و دنياي واژه ها را آنطور كه خود مي خواهد در اختيار گرفته و در اين راه آثار ماندگار و خلاقي آفريده است كه در ادبيات فارسي باقی خواهند ماند.

يكي ديگر از ويژگي فروغ فرار از آه و ناله و احساساتي گري هاي روزمره در شعر است. او عاشقانه هايي ساخت بي همتا در شعر ايران، احساس هاي نابي مملو از جوشش شعري. جسم و جان او پرسشند در شعر، و خواننده را تا ساعتها به تعمق و تفکر وا می دارد.

فروغ در فرهنگ سراسر مردانه به عنوان يك زن حضور خويش را با شعر خود اعلام داشت.عرصه شعر فارسي را بر روي واژه هايي كه تا آن زمان اجازه ورود به حريم شعر فارسي نداشتند، گشود و به آن واژه ها جاني تازه داد.

سیمین بهبهانی؛بانوی غزل ایران؛ که خود از رک گویی و زبان تند و تیز فروغ نیز بی نصیب نمانده است؛ در بخشی از گفتگوی خود با ناصر صفاریان در کتاب آیه های آه این چنین می گوید: توجه به مسائل خیلی ساده ویژگی مهم شعر فروغ فرخزاد است و مهم این جاست که در شعر فرخزاد مسائل بسیار ساده به شعر تبدیل می شود.مثلا در یکی از شعرهایش که خسته است و از شهرت، دل شکسته شده می خواهد بگوید که تاج کاغذی فراز سر او برایش افتخاری به همراه نداشته است و حالا حسرت زندگی زن های معمولی را می خورد او می نویسد: ((مرا پناه دهید/زنان ساده کامل/که از ورای پوست/سرانگشت های نازک تان/مسیر کیف آور جنبش جنینی را/دنبال می کند)) این یک مساله بسیار پیش پا افتاده است: زن حامله ای احساس می کند بچه در شکمش تکان می خورد و وقتی به شکمش دست می کشد از وجود جنین احساس شادی و رضایت می کند. می بینیم که این مساله ی بسیار پیش پاافتاده در شعر فرخزاد به احساسی شاعرانه و والا تبدیل شده و دیگر نمی توان گفت پیش پا افتاده است.

سرانجام در بهمن ماه سال 1345 فروغ در تصادفي ناگهاني و غير منتظره جان باخت و زمين بار ديگر عزاپوش شد.

خود فروغ مدتي قبل از مرگش در جايي نوشته بود " مي ترسم زودتر از آن چه فکر کنم بميرم و کارهايم ناتمام بماند و اين درد بزرگيست" .

منابع:
آیه های آه/ناگفته هایی از زندگی فروغ فرخزاد/ناصر صفاریان/نشر روزنگار/تهران-1381
weblog.zendehrood.com
www.foroogh.de
www.peykarandeesh.org