سایت زنستان: امروز روز تولدم بود. روزی مثل سایر روزها ،اما با اندوهی بیشترازحضور واقعه ای که در جریان بود.من در یکی از روزهای پاییز به دنیا آمدم ودریکی از همین روزها دختری که تقریبا هم سن وسال من است به پای چوبه دار می رود. همین برای آشفتن خوشحالی کوچکم کافی بود.
صغری کودکی که در زندان نوجوانی کرد؛جوان شد واکنون بعد از 17 سال حبس می رود که برای دومین بار پای چوبه دار بیاستد. یکبار در 17 سالگی و اکنون در 30سالگی.
من نمی دانم صغری واقعا گناهکار است یا نه، من نمی دانم وقتی13 سال پیش برای اولین بار صغری پای چوبه داررفت و صاحبان خون!! شاید ازوحشت کاری که می کنند نتوانستند طناب را به گردن او بیندازند،صغری چه احساسی داشته. امید به زندگی یا ترس از بازگشت به کابوس های شبانه.
بگذریم از اینکه گرفتن جان کودکان حالا به هر اتهام و گناهی خلاف شرف انسانی است. حتی اگر سالها بعد عملی شود،چه در همان لحظه ابلاغ حکم کودکی مرده و زندگی برنیامده ، ویران شده.
بگذریم از کنوانسیون حقوق کودک و آن همه ماده و تبصره و شرط وشروط های گذاشته شده.
وبگذریم از شومی لحظه ای که سالها بعد بفهمیم بی گناهی را کشتیم.
حرفم این است چرا باید سرنوشت یک انسان(که صغری هم یکی از نمونه های بی شمار آن است.)به دست کسی غیر از عدالت وقانون ! سپرده شود . که اگر بخواهد بتواند او را سالها حتی تا پایان عمردرزندان نگه دارد. واگر بخواهد او را از آغوش خانواده ای که بعد از 17 سال تنها روزهایی را با فرزند فراموش شده خود گذراندند ، جداکندو....
آیا رنج این سالها ،زندگی سوخته صغری واوضاع وخیم روحی وجسمی او تاوان کافی برای اشتباهی که ممکن است درکودکی کرده باشد نیست؟
سرنوشت صغری مهر تاییدی بر اسف بار بودن وضعیت قانونی کودکان است و بیخبری که باعث فراموشی 17 ساله این کودک شده است.
نگذاریم که بی تفاوتی ما سبب لکه ننگ دیگری بر وجدان انسانیت باشد.


Post a comment