طرح جلد شماره 26 زنستان با موضوع"ازدواج موقت" واکنش های متفاوتی را در پی داشت. در کنار استقبال ویژه ای که از آن شد برخی انتقادات نیز به آن صورت گرفت. از این رو تصمیم گرفتم شرح کوتاهی بر طرح جلد شماره 26 بنویسم.


تصویر روی جلد شماره 26، انتقادی آشکار به شرایط و فضای جامعه ایست که در آن افراد به موجوداتی صرفا غریزی و شهوانی تقلیل داده شده اند. در واقع، کاریکاتوری است از این موقعیت پست و غیر انسانی که انسان ها را به موجوداتی بی روح، بی منطق و سرگردان تبدیل می کند و از آن ها می خواهد بدون بهره گیری از عقل و عاطفه، با چشمانی بسته بر حقایق و وضعیت اسف بار جامعه شان، به زندگی ای غیر انسانی و پست تن دهند.

بدیهی است که چون در اینجا مقصود از ازدواج موقت برقراری رابطه جنسی بین زن و مرد است این نگاه صرفا جنسی، هم زنان و هم مردان را شامل خواهد شد. بنابراین پیکان تیز نقد نیز آشکارا از بالای سر جنسیت ها می گذرد و مقصد این حرکت را نشانه می گیرد و درباره پایانی که در این شرایط در انتظارمان است سوال می کند.

از این ها که بگذریم شاید آنچه خاطر بخشی از مخاطبان را برآشفت عادات بصری ای باشد که طی سال ها زندگی در دنیای مردسالار ( و نه تنها ایران مردسالار) و البته سرمایه دار در ذهن هایمان جاخوش کرده کرده و درونی شده است.

گویا همواره از تصویر می خواهیم آرام و سر به راه و خنثی باشد. از آن می خواهیم منظره (محل نظاره ما) باشد و به ما زیبایی و فرصتی برای لذت بردن ببخشد و اگر قرار است چیزی جز خوشی را برایمان آشکار کند آن چیز باید بدبختی و تیرگی دنیا های دور و زندگی "دیگران" باشد تا ما با فراغ بال بتوانیم برای حال کودکان گرسنه آفریقا، زنان و کودکان جنگ های دوردست ها،... متاسف شویم. این انتظارات از تصاویر، عادت بصری کهنسالی است که بر ذهن و جودمان حاکم است و چیزی بیش از آن ما را برمی آشوبد.

ما هنوز به دیدن تصویری که به ما نگاه می کند، سخن می گوید، اعتراض می کند و گاه می خندد و از ما می خواهد به او فکر کنیم عادت نکرده ایم، پس در مقابل این «خلاف عادت» دستپاچه می شویم و به جای عمیق شدن در آن دنبال مقصر خاطی می گردیم؛ بویژه اگر قرار باشد در این تصویر دو مرد را ببینیم و این تصویر نیز طرح جلد نشریه گروهی از زنان و مردان فمینیست باشد.

در فضای مردانه عادت می کنیم به این که زنان را در تصاویری ببینیم در موقعیت های تحقیر آمیز ، همواره زنی ببینیم ضعیف و مظلوم، در موقعیت دو گانه ی ضعف و اندکی هم جذابیت، تا هم چشم مان را نیازارد و هم از دیدن آن راضی باشیم و هم بتوانیم براحتی و با طیب خاطر فراموش اش کنیم. در واقع، خود ما زنان نیز به دیدن خود در قاب تصویر تنها به عنوان ابژه ی نگاه عادت کرده ایم.

لایه های در هم تنیده و پنهان مرد سالاری در ناخودآگاه ما این بار زمانی آشکار شده که در طرح یک
کاریکاتور از شرایط غیر انسانی قوانین مان به جای تصویری کلیشه ای از یک زن مفلوک و درمانده یا حتی مرد قدرتمند چندهمسره، از تصویر دو مرد- به عنوان بخشی از مخاطبان این قانون- استفاده کرده ایم. در این کلیشه شکنی مفهومی، معادلات قدرت حاکم در رابطه " سوژه ی بیننده و فاعل" و" ابژه ی دیده شونده و مفعول " از کار می افتد و ما دریچه فوری و سریعی برای رسیدن به مفهوم نداریم. حال طبیعی است که حافظه بصری مردانه ناراضی باشد و با نگاهی که متاسفانه ساده انگارانه و بدبینانه است درباره مفهوم این تصویر قضاوت کند.( هرچند که مخاطب در برداشت از تصویر آزاد است و درک او از اثر الزاما با ایده طراح همراستا نیست).

درنهایت شاید علت چنین برداشت های شتابزده ای ترس پنهان و کهنه برخی از:" ضد مرد بودن فمنیست ها!" باشد درحالیکه توهین به یک جنسیت با هوشمندی وخواسته های زنان فعال در سایت زنستان فاصله زیادی دارد .