- الو؛ سلام، من فلاني هستم. آقايان فلاني و فلاني، خانمِ ... را معرفي كردند تا ما بتوانيم مصاحبه‌ي كوتاهي با ايشان داشته باشيم در باره‌ي مشكلات زنان كارگر. مي‌توانم با ايشان صحبت كنم؟ (همه‌يِ اين توضيحات براي آن بود كه آقايِ همسر كه تنها شماره تلفن دستي ايشان در اختيارم گذاشته شده بود، بداند كه چه كسي و براي چه كاري مي‌خواهد با همسر ايشان صحبت كند).
- نه؛ الان نمي‌توانيد صحبت كنيد. ما در حال مسافرت و در جاده هستيم. خودِ من الان پشت فرمان و در حالِ رانندگي هستم.
- همسرتان كه در حالِ رانندگي نيستند...
- خوب؛ در سفر هستيم و ايشان الان آمادگي ندارند و نمي‌توانند فكرشان را جمع و جور كنند.
- مصاحبه راديويي نيست كه لازم باشد صحبت‌هاي ايشان خيلي مرتب و منظم باشد. مي‌شود حرف‌ها را با نظر خودِ ايشان ويرايش مي‌كنيم.
- من خودم هم كارگر هستم و يك بار هم با راديو فلان مصاحبه داشته‌ام.
چه خوب! اتفاقا يكي از مسايل مورد علاقه‌ي ما هم همين نكته است كه زناني كه همسران‌شان كارگر هستند، چه شرايطي را در خانه و محيط كار تجربه مي‌كنند. حالا فكر مي‌كنيد كِي مي توانم دوباره زنگ بزنم كه شما هم به جايي رسيده باشيد و ايشان بتوانند راحت صحبت كنند؟
- نمي‌دانم...
- الو! الو! ( صدايِ تلفن مدام قطع و وصل شد و بالاخره هم رفت كه رفت).

چند چيز كه نتوانستم بفهمم:

1) آقايِ همسر در حالِ رانندگي بود؛ خوب بهتر بود اگر گوشي را مي‌داد دستِ خانمِ همسر تا خودش صحبت
كند. من كه گفتم با خانمِ همسر كار دارم.
2) آقايِ همسر از كجا مي‌دانست كه خانمِ همسر نمي‌تواند حواسش را در آن لحظه جمع و جور كند؟ شايد مي‌توانست.
3) نكند آقايِ همسر خودش دل‌اش لك زده بود براي مصاحبه و مي‌خواست به‌جايِ خانم، با او مصاحبه كنند؟ شايد برايِ همين هم بود كه نخ مي‌داد؛ من هم كارگرم و يك بار هم با راديو فلان مصاحبه داشته‌ام و...
به هر روي، اين نخستين بار نيست كه خيلي چيزها را نمي‌فهمم؛ آخرين بار هم نخواهد بود.

Comments

خواستم درباره مطلب خانمها مريم حسين‌خواه و ستاره سجادي نكته‌اي بنويسم كه چون متاسفانه در آن متن امكانش نبود، اينجا مي‌نويسم.

اينكه براي ثابت كردن اينكه اسلام هم مانند هر عقيده ديگري پديده‌اي متغير است و در زمانها و مكانهاي مختلف و در انسانهاي مختلف شكل‌هاي متعدد و متنوعي به خود مي‌گيرد يك چيز است و اينكه كسي كه خود را فمينيست مي‌داند وارد گود بحثهاي شرعي و حوزوي شود يك چيز ديگر. آيا سطح بحثهاي فمينيستي آنقدر "بالا" رفته كه بايد آنها را در حوزه علميه قم پي گرفت؟ آيا مركز فرهنگي زنان قرار است شاخه "زنانه" حوزه علميه شود كه نويسندگان مطلب "نابرابري ديه حكم قرآن نيست" به پشتيباني آشكار يك جناح (فمينيست؟) پرداخته‌اند؟

دو جا اشتباه نگارشي وجود داشت براي همين دوباره متنم را وارد مي‌كنم:

اينكه براي ثابت كردن اينكه اسلام هم مانند هر عقيده ديگري پديده‌اي متغير است و در زمانها و مكانهاي مختلف و در انسانهاي مختلف شكل‌هاي متعدد و متنوعي به خود مي‌گيرد به آراي مختلف مسلمانان استناد كنيم يك چيز است و اينكه كسي كه خود را فمينيست مي‌داند وارد گود بحثهاي شرعي و حوزوي شود يك چيز ديگر. آيا سطح بحثهاي فمينيستي آنقدر "بالا" رفته كه بايد آنها را در حوزه علميه قم پي گرفت؟ آيا مركز فرهنگي زنان قرار است شاخه "زنانه" حوزه علميه شود كه نويسندگان مطلب "نابرابري ديه حكم قرآن نيست" به پشتيباني آشكار يك جناح (فمينيست؟) حوزه پرداخته‌اند؟

Post a comment