«مردم شعرم را نبايد به سرعت بخوانند. آنان بايد آنرا بچشند و بکوشند تا احساسش کنند».

فروغ فرخزاد

فروغ جاودانه زن تاریخ شعر ایران ؛ اگرچه سرودن شعر در ساختار سنتی دوران خود را بسیار سخت می یافت؛ اما با ساختار شکنی خود دست به سرودن اشعار ماندگاری زد که خود تحولی عجیب در سیطره سراسر مرد سالارانه آن زمان به شمار می رود. او با صمیمیتی ناب از عواطف و احساسات راستینش سخن می گفت و بی پروا به بیان مسائل بسیاری پرداخت که در زمان خود به گفته ی غیرتمندان آن دوران گناه محسوب می شد. درک و بررسی عمق کلام فروغ در آن دوران به سبب موضع گیری های اغلب یک جانبه و انتقادات کاملا یک طرفه چندان میسر نشد به گونه ای که حتی برخی او را فاحشه خوانند.

«من دنبال چيزی در درون خودم و در دنيای اطراف خودم هستم - در يک دوره مشخص که از لحاظ زندگی اجتماعی و فکری و آهنگ اين زندگی ، خصوصيات خودش را دارد. راز کار اين است که اين خصوصيات را درک کنيم و بخواهيم اين خصوصيات را وارد شعر کنيم. برای من کلمات خيلی مهم هستند. هر کلمه ای روحيه خاص خودش را دارد، همينطور اشياء. من به سابقهء شعری کلمات و اشياء بی توجه ام. به من چه که تا بحال هيچ شاعر فارسی زبانی مثلا کلمه «انفجار» را در شعرش نياورده است. من از صبح تا شب به هر طرف که نگاه ميکنم می بينم چيزی دارد منفجر می شود. من وقتی شعر بگويم ديگر به خودم که نمی توانم خيانت کنم».
(فروغ فرخزاد)

دی ماه ماهی است که فروغ فرخزاد شاعر پرآوازه ی ایرانی در آن چشم به جهان گشوده است. به جرات باید گفت که سیمای او که با پشت سرگذاشتن سنت کهن شعری و دستمایه ای از تجربه های بزرگان شعر زمان خود نیما اخوان و شاملو آغاز گردبد در حجابی از تعصب دوستداران و امروزه البته کمتر هجویات بیمارگونه مخالفان ناشناخته باقی مانده است.او به عنوان یک شاعر زن نگاه های زنانه اش را به دنیای اطراف خود وارد شعرهایش کرد که در مقایسه با شاعران قبلی زن بی سابقه بوده است و آرزویش این بود که بتواند بخشی از شعرهای خود را به زنان و مسائل آنان اختصاص دهد.اولین شعر او با عنوان گناه غوغا و آشوب زیادی در جامعه به راه انداخت و انتقادهایی تعصب گونه به همراه داشت.

گنه کردم گناهی پر ز لذت/ در آغوشی که گرم و آتشین بود

فروغ از پيشتازان تجدد در ايران است، به اين اعتبار كه؛ اگر چه نيما در شعر فارسي صاحب اين مقام است، ولي شعر فروغ با حضور زن دنياي معاصر در آن، با تمامي وجود و فرديت اين زماني خويش، تازگي دارد. به اين اعتبار كه؛ براي اولين بار زن به عنوان زن به شعر راه يافته است.. از اين روست كه مي توان از او نيز، در شمار پيشگامان عرصه تجدد در ايران نام برد.

خواهرش پوران فرخزاد در بخشی از گفت و گوی خود با ناصر صفاریان در کتاب آیه های آه ، درباره چاپ اولین شعر فروغ و واکنش پدرشان این چنین می گوید: (( اولین اثر فروغ که انعکاس پیدا کرد همان شعر گناه بود. بدون اینکه به کسی بگوید خودش رفته بود دفتر مجله روشنفکر و شعر را داده بود به فریدون مشیری که مسوول صفحه ی شعر بود. این ماجرا را مشیری برایم تعریف کرد. می گفت : (( یک روز دختر جوانی که انگشتش هم جوهری بود آمد به دفتر مجله و شعرش را داد تا چاپ کنم. . وقتی شعرش را خواندم از گستاخی اش حیرت کردم و تصمیم گرفتم چاپش کنم )). در واقع فریدون مشیری اولین قدم را برایش برداشت. شعر گناه که چاپ شد مثل یک بمب در تهران ترکید و سروصدای زیادی بلند شد که ببینید چه شعری گفته و چه حرف هایی زده. در صورتی که به نظر من زیباترین شعر دنیاست. پدرم در خانواده غوغا به پا کرد. پدرم که مردی فرهنگ دان زبان دان و کتاب خوان بود جلویش ایستاد و او را مایه ی بی آبرویی دانست. البته بعدها پدرم اعتراف کرد که اشتباه می کرده و نبوغ او را درک نمی کرده.

هم چنین در بخش دیگری از آن گفت و گو پوران فرخزاد درباره ی واکنش طیف متعصب جامعه در ارتباط با چاپ شعر "گناه" این جنین می گوید: آن موقع درک ابن مسائل برای مردم ایران مشکل بود. زن ها اصلا جرات حرف زدن نداشتند و فضا خیلی بسته و تنگ نظرانه بود. به همین دلیل با وجودی که شعر "گناه" شعر محکم و استواری نیست به علت گستاخی و صراحت گوینده اش به خاطر بیان یک حس شخصی سروصدای زیادی به پاکرد. فکر می کنم از همان لحظه ای که این مجله به بساط روزنامه فروشی ها آمد شهرت فروغ شروع شد.

او در ادامه اضافه می کند: برخورد آدم های متعصب با شعر فروغ بیشتر به این خاطر بود که می دیدند با یک شاعر زن رو به رو هستند. حتی تومار بلندی از قم فرستادند و برخی فروغ را تکفیر کردند. میدانید دلیل این کارها چه بود؟دلیلش این بود که فروغ شاید به اندازه ی دویست سال از جامعه جلوتر بود و سریع تر از جامعه حرکت می کرد. این گونه افراد همیشه چوب می خوردند همیشه سنگ می خوردند و مدت ها طول می کشد تا شناخته شوند. گناهش فقط همین بود. خیلی زیر فشار بود و تلخی بسیار چشید.

هم چنین در نقل قولی از داریوش مهر جویی نیز می خوانیم که : در زمان فروغ هنوز کوران فمینیسم به وجود نیامده بود و این طور مسائل آن قدرها متداول نبود. فروغ یک دختر جوان خیلی مستقل و متکی به خود بود که همه اش به دنبال کشف جهان و کشف زندگی بود و مدام به این طرف و آن طرف می رفت. نمی خواست نقش یک زن خیلی گوشه گیر و شرمگین و خجالتی را بازی کند. دلش می خواست برود بیاید با این حرف بزند با آن حرف بزند ولی طوری نبود که بخواهد ادعا کند یک "زن امروزی" است و "متجدد" است و "هم تراز مرد" است و اینها. فکر می کنم از این شکل اندازه گیری که ترازو دست بگیری تا ببینی ارزش مرد بیشتر است یا زن و از این گونه مسائل گذشته بود و خیلی دربند این چیزها نبود. از دیگر ویژگی هایی که در شخصیتش وجود داشت این بود که خیلی دلش می خواست برود جنوب شهر و از آدم های فقیر خیلی خوشش می آمد. دلش می خواست با آدم های عادی نشست و برخاست کند با کارگرها حرف بزند با نانواها حرف بزند با قصاب ها حرف بزند و......فروغ خیلی معمولی و خاکی بود.فروغ یک دختر "رولته" و انقلابی بود یک عصیانگر واقعی همواره می خواست حدوحدودها و قواعد و قوانین دست و پاگیری را که نمی گذاشت آدم تکان بخورد بشکند و کنار بزند..یک شاعر واقعی بود که شاعرانه هم زندگی می کرد.


تقدس زدایی و دنیای زنانه در آثار فروغ

فروغ محبوب همگان نبود، زبان گزنده اي داشت كه همه را از خود مي رماند، رك گو و بي شيله پيله بود. چاپلوس و پنهانكار نبود. بر خلاف سنت فرهنگي ما كه نويسنده بايد در دسترس نباشد، او شاعري در دسترس بود و از اين طريق از شخصيت نويسنده تقدس زدايي كرد. فروغ از نوادر روشنفكران ايراني است كه در حوزه عمل اجتماعي خود توانست گامي جلوتر بردارد و از محتواي سنتي فكر و عمل روشنفكر ايراني فاصله بگيرد. رفتارهاي اجتماعي فروغ ارزش هايي مدرن دارند. جهان شعر فروغ گرفتار روزمرگي نيست. در كانون اشعار او مسائل فردي و هستي شناختي و روزمره به هم گره مي خورند تا او -هنرمند- بتواند براي هستي پررنجش خود معنايي بيابد. از اين طريق است كه او به هستي در جهان امروز معنا مي بخشد.
يكي از بارزترين ويژگي هاي فروغ آن است كه به هيچ كس و هيچ چيز باج نمي دهد. از كسي هم باج نمي طلبد. او نه مريد كسي است و نه مي خواهد مراد كسي باشد. پس هيچ مسلك و مشربي هم چهره خويش و شعر خود را پنهان نمي كند. در مواجهه با اخلاق حاكم بر جامعه، و همچنين در برخورد با خوانندگان آثارش سخت بي پرده است. براي بيان آنچه در ذهن دارد، جهان فرم و دنياي واژه ها را آنطور كه خود مي خواهد در اختيار گرفته و در اين راه آثار ماندگار و خلاقي آفريده است كه در ادبيات فارسي باقی خواهند ماند.

يكي ديگر از ويژگي فروغ فرار از آه و ناله و احساساتي گري هاي روزمره در شعر است. او عاشقانه هايي ساخت بي همتا در شعر ايران، احساس هاي نابي مملو از جوشش شعري. جسم و جان او پرسشند در شعر، و خواننده را تا ساعتها به تعمق و تفکر وا می دارد.

فروغ در فرهنگ سراسر مردانه به عنوان يك زن حضور خويش را با شعر خود اعلام داشت.عرصه شعر فارسي را بر روي واژه هايي كه تا آن زمان اجازه ورود به حريم شعر فارسي نداشتند، گشود و به آن واژه ها جاني تازه داد.

سیمین بهبهانی؛بانوی غزل ایران؛ که خود از رک گویی و زبان تند و تیز فروغ نیز بی نصیب نمانده است؛ در بخشی از گفتگوی خود با ناصر صفاریان در کتاب آیه های آه این چنین می گوید: توجه به مسائل خیلی ساده ویژگی مهم شعر فروغ فرخزاد است و مهم این جاست که در شعر فرخزاد مسائل بسیار ساده به شعر تبدیل می شود.مثلا در یکی از شعرهایش که خسته است و از شهرت، دل شکسته شده می خواهد بگوید که تاج کاغذی فراز سر او برایش افتخاری به همراه نداشته است و حالا حسرت زندگی زن های معمولی را می خورد او می نویسد: ((مرا پناه دهید/زنان ساده کامل/که از ورای پوست/سرانگشت های نازک تان/مسیر کیف آور جنبش جنینی را/دنبال می کند)) این یک مساله بسیار پیش پا افتاده است: زن حامله ای احساس می کند بچه در شکمش تکان می خورد و وقتی به شکمش دست می کشد از وجود جنین احساس شادی و رضایت می کند. می بینیم که این مساله ی بسیار پیش پاافتاده در شعر فرخزاد به احساسی شاعرانه و والا تبدیل شده و دیگر نمی توان گفت پیش پا افتاده است.

سرانجام در بهمن ماه سال 1345 فروغ در تصادفي ناگهاني و غير منتظره جان باخت و زمين بار ديگر عزاپوش شد.

خود فروغ مدتي قبل از مرگش در جايي نوشته بود " مي ترسم زودتر از آن چه فکر کنم بميرم و کارهايم ناتمام بماند و اين درد بزرگيست" .

منابع:
آیه های آه/ناگفته هایی از زندگی فروغ فرخزاد/ناصر صفاریان/نشر روزنگار/تهران-1381
weblog.zendehrood.com
www.foroogh.de
www.peykarandeesh.org


Comments

فنینیست مسلمان و بحران حجاب!
این نوشته اول قرار بود کامنتی برای فمینیست مسلمان باشد ولی چون خیلی طولانی شد، خودش یک پست شد.

من نمی دانم کسی که برای خودش پسوند "مسلمان" انتخاب کرده است چه طور از طرف "زنان داخل ایران" حرف می زند و اینطور خودش را نماینده زنان داخل ایران می داند!!!!!
دوست عزیز "فمینیست مسلمان" شما به واسطه درگیری با حکومت و احتمال پاشیدن کمپین یا هر حرکت دیگری نیست که از حجاب حرفی نمی زنید با وجود آنکه با حجاب مخالفید!! بلکه خوب می دانید لغو حجاب یعنی رفتن جمهوری اسلامی! که این خواست شما نسیت. شما(بخش فرمال کمپین) از جانب یک گرایش مشخص در جنبش زنان حرف می زنید و سایرین مثل سیاوش و زن کمونیست از جانب یک بخش دیگر که بخش رادیکال جنبش است حرف می زنند.گرایشی که شما نمایندگی می کنید در نهایت نه با اسلام مشکل پایه ایی دارد و نه با نظام سرمایه داری حاکم در ایران پس خیلی طبیعی ست که در عمل با لغو حجاب مخالف باشید و برایش کاری نکنید....

ادامه در وبلاگ من---->

Brilliant site! happy to be here. tremendous stake becomes white cosmos in final

Userful blog. Thanks!

Userful blog. Thanks!

Post a comment