برخي براي توجيه اهميت كار فرهنگي (كار ”عميق“) نسبت به تغيير قوانين ضدزن ( كار ”سطحي“) از جنبش ”حق راي زنان“ سود مي‎جويند و از آن، براي توجيه آن‎كه تغييرات قانوني چيز مهمي نيستند، استفاده مي‎كنند. آنان ادعا مي‎كنند جنبش حق راي زنان در جهان و در ايران كه منجر به حق راي براي زنان شد هيچ تاثيري در زندگي زنان نداشته است و در ضمن باعث شده كه ”دولت‎“ها يا احزاب سياسي با خاطر وجود حق راي زنان از آنان سوء استفاده كنند.
جنبش حق راي زنان در جهان و ايران را محدود به دستيابي به ”حق راي“ براي زنان قلمداد كردن، به‎نظر مي‎آيد تفسيري سنتي و مردانه از تاريخ مبارزات زنان باشد. اگر ما زنان امروز، قادر هستيم در جامعه‎ي خود نقش‎آفريني كنيم بر دوش آن زناني ايستاده‎ايم كه آن زمان مبارزه كرده‎اند و از اين‎رو انصاف نيست تاريخ مبارزات آنان را اين‎گونه تقليل‎يافته ارائه كنيم. اگر زنان در اروپا و آمريكا و در ايران چندين دهه براي گرفتن حق راي تلاش كرده‎اند، تغييرات مهم اجتماعي در جامعه خود به‎وجود آورده‎اند كه شايد گرفتن حق راي براي زنان كوچك‎ترين دستاورد آنان بوده است. در واقع خواسته‎ي حق راي صرفا ريسماني بوده براي هماهنگي فعاليت‎ جنبش عمومي زنان در آن دوره. اگر زنان براي حق راي به خيابان‎ها آمده‎اند، فضاي شهري و عمومي جامعه‎ي خود را برهم زده و تصويري زنانه را به جامعه تحميل كرده‎اند. آن‎ها طي مبارزات حق راي خود نسل مردان و زنان جديدي را به‎وجود آورده‎اند كه امروز ما مي‎توانيم در فضاي بهتري تنفس كنيم. آن‎ها داشتن مجلات زنانه را باب كرده‎‎اند و نوشتن براي خواسته‎هاي زنان را در جامعه نهادينه‎ كرده‎اند. آن‎ها طي 60 سالي كه حول خواسته‎ي حق راي گرد آمدند، چهره‎ي اجتماعي جامعه‎ي خود را دگرگون كرده‎اند و بستري فراهم كرده‎اند تا بعدها زنان از گروه‎ها، طبقات، قوم‎ها، نژادها و... از حق ”حضور“ در جامعه برخوردار شوند. طي دهه‎هايي كه اين زنان كوشنده براي حق راي مبارزه كرده‎اند، تغييرات فرهنگي، ارزشي و اجتماعي بسياري در جامعه‎ به‎وجود آورده‎اند و از اين‎رو تقليل اين جنبش اجتماعي و محدود جلوه دادن دستاوردهاي آن به حق راي كمي غيرمنصفانه به‎نظر مي‎رسد.
گذشته از اين مسئله اگر برخي از ما اكنون از حق راي خود استفاده نمي‎كنيم احتمالا اين مسئله را ناديده مي‎گيريم كه وجود يا عدم وجود آن در زندگي اجتماعي زنان تاثيرگذارست. اين كه ما از يك حقي استفاده نكنيم و به آن اهميت ندهيم تا آن‎كه آن حق از ما سلب شود دو مقوله‎ي متفاوت است و تاثيرات مختلفي بر موقعيت ما زنان مي‎گذارد.

Comments

براستي اين سايتها چقدر فاسد هستند، و مطالب حرام در آنها چقدر زياد و بي حيا گرانه نوشته شده است. زنهاي بظاهر دختر و مرد هاي بظاهر پسر،چه مطالب هرز وهجو و مفسده انگيزي در اين سايتها با هم رد و بدل ميكنند. آنهم با استدلالهاي منحرفانه و بظاهر روشنفكرانه آنچناني شان. در حاليكه، این زنهائيكه اسم خودشان را ظاهراً دخترميگذارند، كار فاحشه گري انجام ميدهند . بعبارتي ميخواهند مانند کشورهای غربی؛ اعمال حيوانات از جمله: خوك و سگ و گربه و ... را بكنند ، يعني هر زمان كه دوست داشتند، با يك مرد نامحرم رابطه دوستي و به گفته خودشان؛ عاشقانه؛داشته باشند و اگر هم بيشتر باز دوست داشتند، بغل او همخواب بشوند و دفعه بعد همين كار را با فرد ديگري داشته باشند، تازه بدتر از اين، مخواهند در هر دفعه با چند نفر با شند و كسي هم بدش نيايد. يعني عفت وارزشهاي انسا ني شان رابه دفعات مكرر بواسطه مردهاي هرزه از دست بدهند ؛ حالا براي توجيح كردن خودشان ،دنبال مجوز براي اين كار پست و زشت و روسپي كارانه خود هستند. در حاليكه بايد بدانند اينكار خود فروشي بوده و در ايران جرم و خيانت به خود و خانواده و همسرشان محسوب ميشود.و جرم اينكار كه يكنوع فاحشه گري ميباشد، در اسلام وايران بعضاً سنگسار است. راستي به اين نوع افراد ميشود گفت انسان؟ آيا اينها ميتوانند در آينده مادر يا پدر بشوند؟ آيا ميتوان مسئوليتي را به اينها سپرد. واقعاَ به اينها بايد گفت خاك بر سرتان با اين كارهايتان، كه خودتان و خانواده تان را بي آبرو ميكنيد و آينده شوم وسياهي را براي خود رقم ميزنيد. و ندانسته در دام افكار شياطيني غرب گرفتار شده ايد. بخود آ ئيد كه وقت خيلي خيلي دير شده است

iran

Post a comment