«تجمع امسال هزينه هاي زيادي برايتان خواهد داشت و به نتيجه اي كه بدست مي‌آوريد، نمي‌ارزد.»قبل از برگزاري تجمع 22 خرداد، اين حرف را از زبان افراد مختلف كه ما را از برگزاري و شركت در اين تجمع حذر مي‌دادند، شنيدم و حالا كه از شور و التهاب و نگراني آن روزها دور شده‌ايم، مي‌خواهم در فضايي آرام مروري داشته باشم بر آنچه كه به نظر من دستاوردهاي اين تجمع براي جنبش زنان و جامعه مدني ايران است :

(1) پليس حق ضرب و شتم تجمع كنندگان را ندارد
ضرب و شتم و توهين پليس به شركت كنندگان در تجمعات انتقادي، سابقه طولاني دارد و چه قبل و چه بعد از انقلاب همواره با خشونت و سركوب مواجه شده است و تا آنجايي كه من مطلع هستم هيچگاه هم پليس خود را موظف به پاسخگويي به افرادي كه مورد ضرب و شتم قرار گرفته اند نديده است.
22 خرداد امسال اما اوضاع با هميشه متفاوت بود. زناني كه آن روز كتك خورند، ناسزا شنيدند و در جواب مطالبات بر حق شان سركوب شدند، چند روز بعد در حالي كه هنوز جاي كبودي ها و شكستگي‌هاي بدنشان خوب نشده بود به دادگاه رفتند و از نيروهاي پليس شكايت كردند.
اين حركت حق خواهانه زنان حتي اگر به هيچ سرانجامي هم نرسد و به سرنوشت پرونده هايي همچون كوي دانشگاه و زهرا كاظمي و قتل هاي زنجيره اي و .... دچار شود، اين حسن را دارد كه براي اولين بار گروهي از شهروندان كه به خاطر شركت در يك تجمع كتك خوردند و دستگير شدند، به دادگاه مي روند و با صدذاي بلند اعلام مي كنند كه پليس حق نداشته با ما اينطور برخورد كند و كار را به آنجا مي رسانند كه مسئولان امنيتي و قضايي كشور كه در ابتدا منكر همه چيز بودند ومي گفتند در آن تجمع هيچ كس مورد ضرب و شتم قرار نگرفته، به بهانه هايي همچون اين كه زنان احساس كرده اند كتك خورده ‌اند متوسل مي شوند و وقتي عكس ها را مي بينند و متوجه مي شوند كه كتك كاري و خشونت فراتر از اين حرف ها بوده كه بشود انكارش كرد، مي گويند اگر كسي كتك خورده بيايد و شكايت كند و صراحتا اعلام مي كنند كه پليس حق ضرب و شتم مردم را ندارد.
البته بماند كه با وجود همه شواهد، رئيس پليس تهران ادعا كرده پليس در مقابل مشت و چنگ زن‌ها از خودش دفاع كرده است و البته هيچ نگفته حتي اگر مشتي و چنگي هم در كار بوده آيا جوابش باتوم و لگد و گاز فلفل و شكستن دست و آن دستگيريها و خشونت گسترده است؟ و به قول شيرين عبادي اصلا فرض را هم بر اين مي گذاريم که تجمع غيرقانوني بوده است. آيا وظيفه پليس حفظ امنيت و اجراي قانون است يا کتک زدن افراد خاطي؟ شما وقتي از چراغ قرمز رد مي شويد وظيفه پليس جريمه کردن شما است يا اينکه با مشت و لگد به جان شما بيافتد؟
با همه اينها اما در مملكت ما همين اقرار بر اينكه نيروهاي پليس حق نداشته اند تجمع كنندگان را بزنند و شكايت تجمع كنندگان از پليس و احضار نيروهاي خاطي به دادگاه مي تواند يك گام به جلو باشد و اصرار زنان شركت كننده در تجمع 22 خرداد بر شناسايي و توبيخ و تنبيه كساني كه در آن روز تجمع ارام زنان را به خشونت كشيدند و آنها را مورد ضرب و شتم و توهين قرار دادند، مي تواند نشانه اي از آگاهي مردم بر حقوق قانوني‌شان باشد.
چرا كه براي هرتغييري ابتدا بايد مردم به آن حد از آگاهي رسيده باشند كه حقوق شان را بشناسندو بتوانند با شجاعت، به نقض آن از سوي هر مقام و دستگاهي كه باشد اعتراض كنند.

2) زنده شدن مطالبات زنان در سطح جامعه و رسانه ها
مشكلات زنان و نابرابري هايي كه آنها هر روزه تحمل مي كنند، مثل قضيه فلسطين شده. يعني اينقدر زياد است و هميشگي، كه مردم و رسانه ها به آن عادت كرده اند، بعضي ها فكر مي كنند كاري نمي‌شود كرد و همين است كه هست. بعضي ها فكر مي‌كنند صد سال زمان لازم است براي اين تغييرات و به خاطر همين هيچ كاري نمي‌كنند، بعضي ها فكر مي كنند اين مسائل آنقدر مهم نيست كه اين همه درباره‌شان حرف بزنيم( البته نمي‌دانم اگر خودشان هم اينطور بي حق و حقوق بودند و خيلي وقت ها به اندازه نصف يك آدم حساب مي شدند همين حرف را مي زدند يا نه؟)، بعضي ها اين حرف‌ها را غر زدن حساب مي كنند و ازش فراري‌اند و بعضي ها هم مي گويند وقتي جامعه پيشرفت كند و دموكراسي و آزادي حاكم شود اينها هم خود به خود درست شود. و البته همه اينها كساني هستند كه به نابرابر و ناعادلانه بودن اين قوانين اعتقاد دارند و تكليف آن عده اي كه از اين قوانني نابرابر حمايت مي كنند كاملا جدا است.
يكي از فايده‌هاي تجمع 22 خرداد اين بود كه اين سكوت فراگير نسبت به نابرابري‌هاي حقوقي را شكست، به طوري كه با وجود گذشت نزديك به سه هفته از روز 22 خرداد، هنوز بحث تجمع و اعتراض زنان به قوانين نابرابر در سايت ها و وبلاگ‌ها و خبرگزاري‌ها داغ است و حتي روزنامه هاي محافظه كاري كه با هزار زحمت درباره اين نابرابري‌ها مي نويسند نيز با گوشه و كنايه و استعاره هم كه شده به اين موضوع پرداخته اند.
مطمئنا اگر ما راه ديگري مثل برگزاري سمينار و كارگاه هاي آموزشي را انتخاب مي كرديم، نمي‌توانستيم بحث نابرابري هاي حقوقي زنان را اينطور به ميان جامعه ببريم ومثل هميشه خودمان دور هم جمع مي‌شديم و حرف هايي كه همه مان از حفظ بوديم براي هم تكرار مي‌كرديم و شايد رسانه‌ها گوشه‌اي از آن را در يك خبر كوتاه چاپ مي‌كردند،اما حالا به يمن تجمعي كه داشتيم،توانستيم تا حدي بحث نابرابري‌هاي حقوقي را دوباره زنده كنيم.
منظور از جامعه هم البته فقط قشر روزنامه خوان و اينترنت برو نيست. چرا كه به بهانه برگزاري تجمع كلي كار اطلاع رساني در سطح شهر تهران انجام شد و حتي برخي از گروه‌هاي دانشجويي و غيردولتي كه فراخوان را امضا كرده بودند،متن فراخوان و قطعنامه را در شهر هاي خودشان تكثير و منتشر كردند و به اين ترتيب مطالبات زنان تا خيابان‌هاو محافل شهرهاي دور و نزديك هم رفت.
حمايت نيروهاي مختلف سياسي و اجتماعي از اين تجمع و مطالبات آن هم البته يكي ديگر از نكات مثبتي كه توانست علاوه بر مردم و رسانه ها، توجه گروه هاي مختلف جامعه را نيز به خواسته هاي بر حق و ابتدايي زنان جلب كند و شايد كورسويي باشد براي حركت‌هاي مشتركي كه درآينده براي رفع اين نابرابري‌ها به انجام برسد.
ادامه دارد

برگرفته از وبلاگ صورتك